• نامه ها
  • به دو نفر از اميران لشکر
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

به دو نفر از اميران لشکر

«857»

(13) (و من كتاب له ( عليه  السلام  )) (إلى أميرين من أمراء جيشه) وَ قَدْ أَمَّرْتُ عَلَيْكُمَا وَ عَلَى مَنْ فِي حَيِّزِكُمَا مَالِكَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرِ فَاسْمَعَا لَهُ وَ أَطِيعَا وَ اجْعَلَاهُ دِرْعاً وَ مِجَنّاً فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا يُخَافُ وَهْنُهُ وَ لَا سَقْطَتُهُ وَ لَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَيْهِ أَحْزَمُ وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ .


ص858

از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است بدو سردار (زياد ابن نصر و شريح ابن هانى) از سرداران لشگرش (زماني كه ايشان ابو الأعور سلمى را كه پيشرو لشگر معاويه بود با لشگرى انبوه در سور الرّوم ملاقات نمودند و او و همراهانش را به پيروى امام عليه السّلام دعوت كردند و آنها نپذيرفتند، پس سرگذشت را بحضرت نوشته توسّط حارث ابن جمهان روانه داشتند، امير المؤمنين عليه السّلام كه نامه ايشان را خواند مالك اشتر را طلبيده فرمود: زياد و شريح بمن نامه اى نوشته و منتظر فرمان هستند بايد بجانب آنها رفته بر آنان امير و سردار باشى و زياد را بر طرف راست و شريح را بر سمت چپ قرار داده تا من به خواست خداوند بزودى بتو برسم، و نامه اى بزياد و شريح نوشته و آنها را به پيروى از مالك اشتر امر فرموده، و آنرا بتوسّط حارث ابن جمهان كه از ياران امام عليه السّلام است روانه داشت، و صورت نامه اينست): 1 مالك ابن حارث اشتر را بر شما و پيروان شما امير و فرمانروا گردانيدم، پس فرمان او را شنيده پيروى نمائيد، و او را (براى خود) زره و سپر قرار دهيد، 2 زيرا او از كسانى نيست كه بيم سستى (ناتوانى) و لغزيدن (خطاء كارى) و كندى از كارى كه شتاب در آن باحتياط و هوشمندى سزاوارتر است، و شتاب بكارى كه كندى در آن نيكوتر است در او برود (مالك براى بدست آوردن رضاء و خوشنودى خدا كوشش داشته و هيچ گاه سستى بخود راه ندهد، و بيهوده سخن نگفته كارى انجام نخواهد داد).